جدول جو
جدول جو

معنی بن ها - جستجوی لغت در جدول جو

بن ها
(بُ)
دهی از دهستان کاکی است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 244 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
محمد بن هارون الرشید دارای کنیۀ ابوموسی و ابوعبدالله ، ششمین خلیفۀ عباسی بود (193- 198 ه. ق. / 808- 813 میلادی). او را محمد زبیده نیز گویند. امین در زمان پدر به ولیعهدی تعیین گردید و پسر دیگر هارون، عبدالله ملقب به مأمون که مادرش ایرانی بود جانشین دیگر اعلام و مقرر گردید تا بعد از امین خلافت با او باشد، و حکومت قلمرو خلافت مشرق همدان به وی واگذار گردید. بعد از مرگ هارون (193 ه. ق.) در بغداد با امین بیعت شد و بین امین و مأمون اختلاف پدید آمد و مأمون تحت تعلیمات فضل بن سهل موقعخود را تحکیم کرد و با سرداری هرثمه و طاهر و به پشتیبانی ایرانیان در طی چند جنگ بر امین غالب آمد و امین که در بغداد محاصره شده بود سرانجام تسلیم گردیدو بدست سربازان خراسانی بقتل رسید. (از تاریخ ایران سر پرسی سایکس ترجمه فخر داعی گیلانی ج 2 ص 7). و رجوع به تاریخ بیهقی (فهرست اعلام) و اعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سا)
محمد بن هارون ورّاق. وی در اواخر مائۀ دوم واوائل مأئۀ سیم میزیست و استاد ابوالحسین احمد بن یحیی الراوندی است. و ابوعیسی راست: کتاب المقالات و این کتابی نفیس است در شناخت ملل و نحل و مسعودی و ابوالحسن اشعری و ابوریحان بیرونی و سید مرتضی و شهرستانی و عبدالقاهر بغدادی و ابن ابی الحدید از این کتاب نقل کنند. وفات ابوعیسی به سال 247 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
حی بن هانی. محدث است. اصطلاح محدث در فقه، تفسیر و کلام نیز تأثیرگذار بوده است، چرا که بسیاری از احکام دینی، ریشه در روایات نبوی دارند. محدثان با گردآوری دقیق احادیث، منابع فقهی را شکل دادند و به فقها کمک کردند تا براساس سنت صحیح، فتوا صادر کنند. بدون تلاش های محدثان، امکان استخراج صحیح احکام از منابع اسلامی بسیار دشوار می شد.
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن هارون. یکی از کتّاب خلفای عباسی در دورۀ آل بویه. رجوع به الاوراق صولی، ص 257 و فهرست تجارب الامم شود
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ)
ابواسحاق اشبونی. محدث. مولد او اشبونه پایتخت پرتقال. در نقل حدیث موثق بوده و بزاهد اشبونی نیز معروف است. وفات او به سال 360 ه. ق. بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ نِ حَرْ را)
از اطبای مشهور عرب. 309 ه. ق. درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ ها)
ابواسحاق محدث نیشابوری. با احمد بن حنبل و بعض مشاهیر صحبت داشته. وی را از گروه ابدال شمرده اند (175-265 ه. ق.)
لغت نامه دهخدا
عبدالسلام بن هاشم البصری. از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
أولئك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
Those
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
ceux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پایین ترین کرت زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
مماس شدن، تکیه دادن، ته گرفتن، بلند کردن، شالوده ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
طنابی است که هنگام گستراندن دام برای صید مرغابی از قسمت
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار، پرچین، زیرانداز
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
quelli
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
те
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
jene
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
ті
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
ci
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
那些
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
esses
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
وہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
esos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
সেগুলি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
hao
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
그것들
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
אלה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
वे
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
itu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
เหล่านั้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
die
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آن ها
تصویر آن ها
それら
دیکشنری فارسی به ژاپنی